فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 10
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما ، چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما ما مريدان روي سوي قبله چون آريم چون ، روي سوي خانه خمار دارد پير ما در خرابات طريقت ما به هم منزل شويم ، کاين چنين رفته ست در عهد ازل تقدير ما عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است ، عاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ما روي خوبت آيتي از لطف بر ما کشف کرد ، زان زمان جز لطف و خوبي نيست در تفسير ما با دل سنگينت آيا هيچ درگيرد شبي ، آه آتشناک و سوز سينه شبگير ما
تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
،
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما
تعبیر:
دلسرد و نا امید هستی اما این حالت همیشگی نیست زیرا هرچه از خدا بخواهی با کمی کوشش و تلاش به دست می آوری.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 359
خرم آن روز کز اين منزل ويران بروم ، راحت جان طلبم و از پي جانان بروم گر چه دانم که به جايي نبرد راه غريب ، من به بوي سر آن زلف پريشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت ، رخت بربندم و تا ملک سليمان بروم چون صبا با تن بيمار و دل بي طاقت ، به هواداري آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم بايد رفت ، با دل زخم کش و ديده گريان بروم نذر کردم گر از اين غم به درآيم روزي ، تا در ميکده شادان و غزل خوان بروم به هواداري او ذره صفت رقص کنان ، تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم تازيان را غم احوال گران باران نيست ، پارسايان مددي تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بيابان نبرم ره بيرون
،
همره کوکبه آصف دوران بروم
تعبیر:
اگر سفری در پیش داری یا می خواهی کاری انجام دهی حتماً نذر کن که زودتر به آن هدف برسی و سفر به سلامت انجام شود.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 318
مرا مي بيني و هر دم زيادت مي کني دردم ، تو را مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم به سامانم نمي پرسي نمي دانم چه سر داري ، به درمانم نمي کوشي نمي داني مگر دردم نه راه است اين که بگذاري مرا بر خاک و بگريزي ، گذاري آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم ، که بر خاکم روان گردي به گرد دامنت گردم فرورفت از غم عشقت دمم دم مي دهي تا کي ، دمار از من برآوردي نمي گويي برآوردم شبي دل را به تاريکي ز زلفت باز مي جستم ، رخت مي ديدم و جامي هلالي باز مي خوردم کشيدم در برت ناگاه و شد در تاب گيسويت ، نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش مي باش با حافظ برو گو خصم جان مي ده
،
چو گرمي از تو مي بينم چه باک از خصم دم سردم
تعبیر:
دوستان را فراموش نکن و در هنگام سختی به کمک آنها بشتاب. به خانواده خود بیشتر اهمیت بده چون آنها بهترین یار و یاور تو در هنگام حوادث هستند. تا زمانی که دوستان مشفق داری، از هیچ چیز نترس و به راه خود ادامه بده تا به مقصود برسی.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 469
انت روائح رند الحمي و زاد غرامي ، فداي خاک در دوست باد جان گرامي پيام دوست شنيدن سعادت است و سلامت ، من المبلغ عني الي سعاد سلامي بيا به شام غريبان و آب ديده من بين ، به سان باده صافي در آبگينه شامي اذا تغرد عن ذي الاراک طائر خير ، فلا تفرد عن روضها انين حمامي بسي نماند که روز فراق يار سر آيد ، رايت من هضبات الحمي قباب خيام خوشا دمي که درآيي و گويمت به سلامت ، قدمت خير قدوم نزلت خير مقام بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال ، اگر چه روي چو ماهت نديده ام به تمامي و ان دعيت بخلد و صرت ناقض عهد ، فما تطيب نفسي و ما استطاب منامي اميد هست که زودت به بخت نيک ببينم ، تو شاد گشته به فرماندهي و من به غلامي
چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ
،
که گاه لطف سبق مي برد ز نظم نظامي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و به وصال دوست دست خواهی یافت. نگران و ناامید نباش و صبر و تحمل داشته باش تا به نتیجه ی مطلوب برسی. صداقت خود را برای همه آشکار کن تا دلها را به سوی خود جذب کنی.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 421
در سراي مغان رفته بود و آب زده ، نشسته پير و صلايي به شيخ و شاب زده سبوکشان همه در بندگيش بسته کمر ، ولي ز ترک کله چتر بر سحاب زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشيده ، عذار مغبچگان راه آفتاب زده عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز ، شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت ، ز جرعه بر رخ حور و پري گلاب زده ز شور و عربده شاهدان شيرين کار ، شکر شکسته سمن ريخته رباب زده سلام کردم و با من به روي خندان گفت ، که اي خمارکش مفلس شراب زده که اين کند که تو کردي به ضعف همت و راي ، ز گنج خانه شده خيمه بر خراب زده وصال دولت بيدار ترسمت ندهند ، که خفته اي تو در آغوش بخت خواب زده بيا به ميکده حافظ که بر تو عرضه کنم ، هزار صف ز دعاهاي مستجاب زده فلک جنيبه کش شاه نصره الدين است ، بيا ببين ملکش دست در رکاب زده
خرد که ملهم غيب است بهر کسب شرف
،
ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده
تعبیر:
سعادت و نیکبختی در انتظار تو است به شرط آن که غفلت نورزی و از لحظات زندگی به درستی بهره بگیری و تصمیمات عاقلانه بگیری. با پیران خردمند مشورت کن و عجولانه تصمیم گیری نکن. به خداوند توکل کن.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 471
ز دلبرم که رساند نوازش قلمي ، کجاست پيک صبا گر همي کند کرمي قياس کردم و تدبير عقل در ره عشق ، چو شبنمي است که بر بحر مي کشد رقمي بيا که خرقه من گر چه رهن ميکده هاست ، ز مال وقف نبيني به نام من درمي حديث چون و چرا درد سر دهد اي دل ، پياله گير و بياسا ز عمر خويش دمي طبيب راه نشين درد عشق نشناسد ، برو به دست کن اي مرده دل مسيح دمي دلم گرفت ز سالوس و طبل زير گليم ، به آن که بر در ميخانه برکشم علمي بيا که وقت شناسان دو کون بفروشند ، به يک پياله مي صاف و صحبت صنمي دوام عيش و تنعم نه شيوه عشق است ، اگر معاشر مايي بنوش نيش غمي نمي کنم گله اي ليک ابر رحمت دوست ، به کشته زار جگرتشنگان نداد نمي چرا به يک ني قندش نمي خرند آن کس ، که کرد صد شکرافشاني از ني قلمي
سزاي قدر تو شاها به دست حافظ نيست
،
جز از دعاي شبي و نياز صبحدمي
تعبیر:
تردید و دودلی را کنار بگذار و با اراده ای محکم شروع به کار کن. با کسی که تجربه دارد مشورت کن تا آنکه ناگهان دچار دردسر و شکست نشوی. از مشکلات راه نترس. هیچ کاری به آسانی به دست نمی آید و به نتیجه نمی رسد. خدا را فراموش نکن و به او توکل کن تا با آرامش روحی به کار خود ادامه بدهی.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 382
فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان ، لب بگشا که مي دهد لعل لبت به مرده جان آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي رود ، گو نفسي که روح را مي کنم از پي اش روان اي که طبيب خسته اي روي زبان من ببين ، کاين دم و دود سينه ام بار دل است بر زبان گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت ، همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن ، چشمم از آن دو چشم تو خسته شده ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين ، نبض مرا که مي دهد هيچ ز زندگي نشان آن که مدام شيشه ام از پي عيش داده است ، شيشه ام از چه مي برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
،
ترک طبيب کن بيا نسخه شربتم بخوان
تعبیر:
رنج و زحمت زندگی، به یاری و کمک دیگران برطرف می شود. خود را تنها و بی یاور احساس می کنی. بهتر است با دقت و هوشیاری جوانب کارها را بسنجی تا رمز موفقیت را پیدا کنی. با سعی و اراده می توانی به هدف برسی.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 346
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم ، محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم من که عيب توبه کاران کرده باشم بارها ، توبه از مي وقت گل ديوانه باشم گر کنم عشق دردانه ست و من غواص و دريا ميکده ، سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم لاله ساغرگير و نرگس مست و بر ما نام فسق ، داوري دارم بسي يا رب که را داور کنم بازکش يک دم عنان اي ترک شهرآشوب من ، تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم من که از ياقوت و لعل اشک دارم گنج ها ، کي نظر در فيض خورشيد بلنداختر کنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست ، کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم عهد و پيمان فلک را نيست چندان اعتبار ، عهد با پيمانه بندم شرط با ساغر کنم من که دارم در گدايي گنج سلطاني به دست ، کي طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم ، گر به آب چشمه خورشيد دامن تر کنم عاشقان را گر در آتش مي پسندد لطف دوست ، تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوه اي مي داد حافظ را ولي
،
من نه آنم کز وي اين افسانه ها باور کنم
تعبیر:
بلند همت و با اراده هستی. دارای طبعی بلند می باشی و همین کافی است. با سخت کوشی و تلاش به نتیجه ی دلخواه می رسی. به دوستان ظاهرالصلاح اعتماد نکن. در کارها تعقل و اندیشه کن.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 391
خوشتر از فکر مي و جام چه خواهد بودن ، تا ببينم که سرانجام چه خواهد بودن غم دل چند توان خورد که ايام نماند ، گو نه دل باش و نه ايام چه خواهد بودن مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او ، رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن باده خور غم مخور و پند مقلد منيوش ، اعتبار سخن عام چه خواهد بودن دست رنج تو همان به که شود صرف به کام ، داني آخر که به ناکام چه خواهد بودن پير ميخانه همي خواند معمايي دوش ، از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
،
تا جزاي من بدنام چه خواهد بودن
تعبیر:
به خوشی ها و شادی های زندگی فکر کن. صبر و حوصله داشته باش. به آنچه داری قانع باش و خوش باش. به حرف های بیهوده ی مردم گوش فرا نده و زندگی خود را ملعبه ی آرزوهای دست نیافتنی نکن.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 64
اگر چه عرض هنر پيش يار بي ادبيست ، زبان خموش وليکن دهان پر از عربيست پري نهفته رخ و ديو در کرشمه حسن ، بسوخت ديده ز حيرت که اين چه بوالعجبيست در اين چمن گل بي خار کس نچيد آري ، چراغ مصطفوي با شرار بولهبيست سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد ، که کام بخشي او را بهانه بي سببيست به نيم جو نخرم طاق خانقاه و رباط ، مرا که مصطبه ايوان و پاي خم طنبيست جمال دختر رز نور چشم ماست مگر ، که در نقاب زجاجي و پرده عنبيست هزار عقل و ادب داشتم من اي خواجه ، کنون که مست خرابم صلاح بي ادبيست
بيار مي که چو حافظ هزارم استظهار
،
به گريه سحري و نياز نيم شبيست
تعبیر:
راه رسیدن به مقصود مشکل و ناهموار است اما با پشت گرمی به دعا و سعی و کوشش مشکل تو حل می شود. رسیدن به سعادت ساده و آسان نیست و سعی و تلاش و ثبات قدم می خواهد.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 278
شراب تلخ مي خواهم که مردافکن بود زورش ، که تا يک دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسايش ، مذاق حرص و آز اي دل بشو از تلخ و از شورش بياور مي که نتوان شد ز مکر آسمان ايمن ، به لعب زهره چنگي و مريخ سلحشورش کمند صيد بهرامي بيفکن جام جم بردار ، که من پيمودم اين صحرا نه بهرام است و نه گورش بيا تا در مي صافيت راز دهر بنمايم ، به شرط آن که ننمايي به کج طبعان دل کورش نظر کردن به درويشان منافي بزرگي نيست ، سليمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
کمان ابروي جانان نمي پيچد سر از حافظ
،
وليکن خنده مي آيد بدين بازوي بي زورش
تعبیر:
از فرصتی که داری استفاده کن وگرنه کسی دیگر از این فرصت سود می برد. به زیردستان خود هم توجه کن. اگر در عین مفام و ثروت، به زیردستان محبت کردی مردی. دامی برایت گسترده اند.
فال حافظ روزانه جمعه 1 فروردین 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 482
اي دل به کوي عشق گذاري نمي کني ، اسباب جمع داري و کاري نمي کني چوگان حکم در کف و گويي نمي زني ، باز ظفر به دست و شکاري نمي کني اين خون که موج مي زند اندر جگر تو را ، در کار رنگ و بوي نگاري نمي کني مشکين از آن نشد دم خلقت که چون صبا ، بر خاک کوي دوست گذاري نمي کني ترسم کز اين چمن نبري آستين گل ، کز گلشنش تحمل خاري نمي کني در آستين جان تو صد نافه مدرج است ، وان را فداي طره ياري نمي کني ساغر لطيف و دلکش و مي افکني به خاک ، و انديشه از بلاي خماري نمي کني
حافظ برو که بندگي پادشاه وقت
،
گر جمله مي کنند تو باري نمي کني
تعبیر:
چرا مردد و دو دل هستی؟ کاری را که نیت کرده ای انجام بده تا موفق شوی. از مصائب و مشکلات، نگران و هراسان نشو. هیچ کاری بدون سعی و تلاش و بدون تحمل رنج و سختی به نتیجه نمی رسد. پس دل به دریا بزن و شروع به کار کن.